بعضی اوقات چنان روی حرف هایشان پا فشاری میکنند که خودت هم شک میکنی که نکند من اشتباه میکنم.

و وقتی برایشان سند و مدرک می آوری از اینکه اشتباهشان را بپذیرند بدتر شروع به آوردن توجیهات جدید میکنند.

به راستی پذیرش نظر دیگران و عقاید دیگران مگر مساوی با له شدن غرور است؟!

در ابتدا فرهنگ پذیرش نظر دیگران در خانه طرح ریزی می شود.

 فرزند نحوه ی تعامل پدر و مادر خود را میبند و بر آن اساس در جامعه رفتار میکند.

 فرزندانی که در خانواده های خوکامه و دیکتاتوری که توسط پدر یا مادر اداره میشوند تربیت میشوند ، بیشتر در معرض نپذیرفتن نظر مخالف قرار میگیرند زیرا این افراد از کودکی به این صورت بزرگ شدند که فقط  حرف یک نفر قابل پذیرش است و دیگران باید آن را بپذیرند و تبعیت کنند یا اینکه حرف های طرف مقابل قابل پذیرش نیست و حرف خودشان فقط درست است.

این کودکان در معرض انواع آسیب های اجتماعی قرار میگیرند زیرا تفکر نقادانه را نیاموختند و فکر میکنند که همه ی حرف دیگران را باید بپذیرند یا به طور کامل رد کنند.

بهترین نوع تربیت تربیت متعادل است همان گونه که اسلام میگوید«خیر الامور اوسطها»

در این نوع خانواده ها والدین و کودکان با هم فکری هم، ضمن احترام گذاشتن به نظرات یکدیگر با توضیح دادن دلایل قبول یا رد دیدگا ها ،نظری را قبول یا رد می کنند.  برعکس خانواده های خودکامه که اگر کودک یا شخصی نظری بدهد فورا مورد مخالفت و تحقیر قرار میگیرد به گونه ای که فرد دیگر جرات بیان نظر را به خود نمیدهد و یا اینکه  این تحقیر ها یه صورت عقده در بزرگسالی موجب میشود که اون نیز بخواهد همان رفتاری که والدین با او کردند را با دیگران  انجام دهد.

اولین گام پذیرفتن نظر و عقاید دیگران در خانواده نهاده میشود.

پس بهتر است والدین مراقب رفتارهای خود با یکدیگر و کودکان خود باشند و احترام وادب را در همان ابتدا پایه گذاری کنند.

زمانی که شما به عنوان پدر یا مادر به همسر خود و فرزند خود احترام بگذارید به کودک خود آموخته اید که پذیرفتن نظر طرف مقابل مساوی با تحقیر شدن من یا له شدن غرور من ندارد بلکه این بسیار عالی است که ضمن آشنا شدن با دیدگاه های مختلف و چیزهای جدیدی یاد میگیرم .کودک از طریق مشاهده همان رفتار را آموخته و تفکر نقادانه در او شکل می گیرد که همیشه همان طور که دیگران یا من میگویم درست نیست.